English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6803 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Form without substance . U صورت بدون معنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
substance and form U جوهروعرض
Other Matches
substance U ذات جوهر
substance U عین
substance U مسند
substance U دوام
substance U استحکام
substance U مفاد مفهوم
substance U جوهر
in substance U در اصل
in substance U اصولا
substance U ذات
substance U ماده
substance U ماده اصلی
substance U جنس
substance U شی
substance U جسم
toxic substance U ماده سمی
substance of endowment U عین موقوفه
abiotic substance U ماده بیجان
allelopathic substance U ماده دورساز
All show and no substance. <proverb> U از ظاهر کسی نمی شود به باطنش پی پرد. [ضرب المثل]
pure substance U جسم ناب
exereta substance U ماده پس داده
substance and accidents U جوهروعرض
substance withdrawal U ترک دارو
symmetry substance U ماده متقارن
dissymmetric substance U جسم نامتقارن
the colouring p of a substance U ماده رنگ دهنده جسمی
coloring substance U ماده رنگ
asymmetric substance U جسم بی تقارن
Catch not at the shadow and lase the substance. <proverb> U به فرع نپرداز که اصل را از دست دهى.
in form U اماده
out of form U بدحالت
re form U دوباره درست کردن
in form U خوش حالت
out of form U غیراماده
three form U فرم تریو
form U برگه ورقه
form U تصویر وجه
form U صورت
form U روش
form U ترکیب
form U شکل قالب
form U ریخت
form U شکل
form U تشکیل دادن
form U فرم
form U تشکیل دادن ساختن
form U بشکل دراوردن
form U قالب کردن
form U پروردن
form U شکل گرفتن سرشتن
form U فراگرفتن
form U صورت دیس
form U طریقه
form U کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
form U شکل دادن
form U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
form U وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
form U یات مربوطه را وارد میکند
form U حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
form U یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
form U 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form U صفحهای از صفحات کامپیوتری
form U ایجاد یک شکل
form U ساخت
form U ورقه
form U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form U طرز ورفتار
form U نوع
form U قسم
form U سابقه فعالیت اسب
form U نظم فرم
form U امادگی
form U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
radial form U شکل ستارهای
sentential form U صورت جملهای
resonance form U شکل رزونانسی
reduced form U فرم تقلیل یافته
reduced form U فرم تعدیل شده
quadratic form U معادله درجه دوم
structural form U شکل بنیانی
proposal form U فرم پیشنهاد
quadratic form U شکل درجه دوم
normal form U صورت هنجار
normalized form U صورت هنجار
order form U نمونه سفارش نامه پر نکرده
normal form U صورت عادی
pausal form U دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
power form U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
natural form U وضع بدن هنگام تیراندازی
proposal form U فرم درخواست بیمه
meso form U شکل مزو
matter and form U جوهر و عرض
pyranose form U شکل پیرانوزی
keto form U شکل کتو
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
sight form U نمونه رصد
to form a plot U اسباب چینی کردن
to form into groups U گروه بندی کردن
to form into groups U دسته بندی کردن
to melted in to another form U بطور غیر محسوس تبدیل شکل دادن
to set a form U فرم بستن
tooth form U شکل دندانه
true form U فرم واقعی
turnaround form U شکل برگشت
wave form U شکل موج
wave form U شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
sixth form U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
registration form U فرم ثبت نام
eye-form U [شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
to form a plot U توط ئه دیدن
to form a notion U اندیشه کردن خیال بستن
to form a notion U تصور کردن
sliding form U قالب بندی کشویی
slip form U قالب لغزنده
solemn form U طریقه رسمی
solemn form U در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
staggered form U شکل نامتقابل
standard form U صورت متعارف
structural form U شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی
symbolic form U علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
tendering form U ورقه پیشنهاد
tendering form U برگ پیشنهاد برگ درخواست
the precatory form U صیغه تمنی یا در خواست
to form a habit U عادتی پیداکردن
to form a habit U تشکیل عادت دادن
form-piece U [تکه های سنگ در مشبک کاری]
form letter U فرم نامه
continuous form U ورقه پیوسته
form cutter U دستگاه فرز پروفیل
die form U فشردن
die form U شکل دادن حدیدهای
eclipsed form U شکل متقابل
end of form U انتهای ورقه
endless form U ورقه بی انتها
erythro form U شکل اریترو
executable form U برنامهای که به کد ماشین ترجمه یا کمپایل شده باشد تا پردازنده بتواند اجرا کند
executable form U شکل قابل اجرا
executable form U فرم قابل اجرا
fanfold form U ورقه با تای بادبزنی
field form U نمودار میدان
form alignment U هم ترازی ورقه
form block U بلوک فرمکاری
continued form U دنباله
complement form U فرم متمم شکل متمم
complement form U صورت متمم
form letters U فرم نامه
life form U زی نمود
application form U برگ درخواست
boat form U شکل قایقی
boat form U قایقی شکل
canonical form U صورت متعارفی
canonical form U شکل رزونانسی
coding form U ورقه برنامه نویسی
coding form U فرم برنامه نویسی
coil form U مغزی پیچک
coil form U نوع بوبین
coil form U شکل بوبین
cold form U در حالت سرد شکل دادن
complement form U صورت متممی
form determinant U تعیین کننده شکل
form drag U مقاومت ناشی از شکل جسم
in due form U بطرز شایسته
form utility U کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
form utility U در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
form work U قالب بندی
form work U کاذب سازی
form work U کفراژ
free form U نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
form lining U پوشش قالب بندی
furanose form U شکل فورانوزی
in a tabular form U بشکل جدول یافهرست
gauche form U شکل کج
in a topic form U بصورت عنوان
in binding form U به وجه ملزم
form utility U مطلوبیت شکلی
form line U خط متساوی البعد
form insulation U عایق کاری قالب
form feed U خورش ورقه
form factor U ضریب شکل
form line U خط بین نقاط هم ارتفاع
form grind U سنگ زدن در مقطع طولی
form mill U فرز کردن پروفیل
form feed U تغذیه کاغذ
form drag U پسای شکل
claim guarantee form U مطالبه پرداخت ضمانتنامه
To form a queue. To line up. U صف بستن ( کشیدن )
FI'll in the job application form. U این برگ درخواست کاررا پرکنید
backus naur form U قرارداد ثبت شدهای که برای توضیح نحو یک زبان برنامه نویسی استفاده میشود
atomic form factor U عامل شکل اتمی
atomic form factor U ضریب پراکندگی اتمی
skew boat form U شکل قایقی تابدار
form room [British U کلاس درس
contract in set form U قرارداد تیپ
form letter program U برنامه فرم نامه
data entry form U فرم ورودی داده ها
free form defects U خالی از خطا
customs entry form U افهارنامه گمرکی
collapsible form work U قالب قطعات پیش ساخته بتونی
form wound coil U سیم پیچ قالبی
Recent search history Forum search
2انرژی تشکیل اتیلن
1• What is Data Preparation. That is the diffrents between the Dimensional modeling and third-normal-form (3NF) modeling? Answer 6 - The data presentation area is where data is organized, stored, and m
0device tree blob
0معنی recoiling and rolling
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com